سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترانه های کودکی

 

من ترانه های کودکی هستم در بلندترین تنهایی شب


من سکوت کودکی هستم که خواب میبرد بدون خواب

من کودکی ز بازی خود با قلکش هستم

من تنها ده تومانی باقیمانده ی کودکی هستم


حسام الدین شفیعیان/طلوع/

مداد من

 

از شعر رد مشوم


در کوچه ی قصه کوچ میکنم به گذشته به حال به آینده

از شعر پر میشوم در نسیم دلنگیز یک چکاوک

یک شاهین ز سر دلنوشته هایم گیر کرده است

یک عقاب با پر هایش صفحه میزند 

و من درخت قصه ی آنهایم

قصه ی یک پیرمرد و گم شدن شعر هایش

قصه ی یک مداد شکسته و داستان کودکی که مداد می بافد برای مادرش


حسام الدین شفیعیان//زمستان63//

دوران تاریخی زندگی

 

زمانی که هیچکس دوستت نداشت


زمانی که تنهاترین شدی

زمانی که خانه نشین شدی

زمانی که شکستی

بدان بزرگ شدی

چون علی شدی

ولی مثل او نشدی

چون علی شدن کار هر کسی نیست

چون علی نشکستو بزرگ شد

چون علی را خدا دوست داشت بزرگ شد

چون خدا علی را برای علی بودنش دوست داشت

و چون علی  خدا را خدایی دوست داشت

منتظر

کوچه ی بن بست

 

بال بگشا ز خود بگذر


از این خود محوری بگذر

به آدمها نگر هر چند که در خود گیر افتادن

از این گیر افتادن انسان زخود بگذر ز این بگذر

از این تک واژگی بگذر

از این کوچه از این شعر هم بگذر

حسام الدین شفیعیان//زمستان63//