خط استوای من
چه بیهوده قدم در استوا میگذارم
من خط سرمای چای گرم استوایم
من کودک آفریقایی سرما زده ام
من اسکی مویی هستم که در خط استوا برف بازی میکند در خورشید
من قالب رمان ننوشته ای هستم که جهان موضوعش است
حسام الدین شفیعیان//آدم برفی//

چه بیهوده قدم در استوا میگذارم
سایه ای که بوی دود میدهد
در بیرون از خودم
با تو حرف میزنم آجر
کوله بارم را بسته ام